Monday, July 2, 2012

Sucksophony

روش دوم: استفاده از منحنی های تجمعی جریان - مقیاس بندی اتوماتیک، دو مدل جریان پایدار وجود دارد، قبل از شکست و بعد از شکست شکست هایی که پس لرزه هاش که گاهی سال ها ادامه پیدا می کنن، گاهی یک ماه، گاهی هم فقط یک روز، یک اسم، یلدا، سلام حسام چطوری؟ کجایی؟ -بین نور و محمود آباد ماشین خراب شده دوستم داره دستی به سر و روش می کشه من هم نشستم دارم سیگار می کشم چه خوشحالم کردی زنگ زدی خیلی وقت بود حرف نزده بودیم -چه جالب من هم بین نور و کور آبادم چه خبر؟ -تازه امروز وسایلم و جمع کردم دارم می رم آمل- آمل که همه آمال بود روزگاری، که شکستم که شکستی که بگذریم چه خبرا دیگه؟ با زکی حرف می زدم شنیدم کا.ام خریدی میرین چاله سرا -گفت بهت وسط راه بنزین تموم کردیم موندیم بین راه؟ -نه دیگه اینو نگفت -من امشب آنلاین میشم بیا بگپیم- باشه بیا، پس فعلن. بعضی حرف ها رو نباید زد بعضی حرف ها می خوان که کار و بهتر کنن ولی از اونی که هست هم بدتر می شه بعضی حرف ها رو باید قورت داد حتی اگه درد داشته باشه، از یک دهم ظرفیت مغزت هم شده استفاده کن که روش دوم رو یاد بگیری کم کم بری جلو شاید روش سوم هم یاد گرفتی شاید به نتیجه گیری و پیشنهادات رسیدی و شاید حتی به تماشای فوتبال اگه دوشت داشتی اگه نه هم می تونی دراز بکشی و همون یک دهم رو هم بفرستی جایی که بقیه ش هست معیار های اول و دوم در هیچ مورد مطالعاتی ارضا نشدند پس جریان پیش از صف محاسبه شدنی نیست همیشه معیار های اول و دوم ارضا نشدنی ترین معیار هایند این دو تا معیار ارضا بشن اغلب کار تمومه بقیه شو باهم کنار میان یه جریانی تولید میشه پیش میره مگه اینکه به بن بست بخوره که گاهی حتی از زیر بن بست هم رد میشه شما سعی کن همین دو تا معیار اول و فعلن ارضا کنی نگران بقیه ش نباش خدا بزرگه اگه کوچیک نباشه، سلام، اصن می دونی چیه من فقط به عشق شنیدن صدای گوشیت زنگ می زنم بهت، ها؟ صدای گوشیم؟ زنگ گوشیت کشته منو چی کارت کنم بچه- داریم بالایال می..م .خ... چی؟ داریم با عیال می ریم خرید- به بـــــــــه به سلامتی- اینا می خوان پا گشا کنن منم ورداشتن با خودشون بردن واسم هدیه بگیرن- خوبه خوبه افرین ماشالا، حالا خوبه یا بده متاهلی، متاهل شیم یا نه؟ توصیه چی داری پسر جان- آره دیگه دیگه آدم به یه جایی می رسه می گه دیگه بسه دیگه، یه کم فکر آینده باشیم- ای آقا یعنی می گی ما تا حالا فکر آینده نبودیم؟ نه دیگه نبودی دیگه- هر کی ازدواج کنه فکر آینده شه؟ بعله بعله- حالا چرا انقد دیر میرین خرید؟ -حواست کجاس بچه اینحا تازه سر شبه، تازه آفتاب غروب کرده- حاجی آفتاب مگه هنوزم در میاد که بخواد غروب کنه؟ -آره هر از گاهی میاد ولی با در کاری نداره، بستست، از پنجره میافته رو صورتمون، تالاپ، رفیق من پشت فرمونم ...بیشتر نمی تونم صحبت کنم- باشه بعدا حرف می زنیم- دلم تنگ شده واست بچه جان همه رفتن کسی نمونده، سیزدهم هم پرواز این کچله می ره پیش بره های آفتاب خورده، خوبه آدم هر از گاهی دستاش رو سنیتاز کنه مگه نه؟ به غیر از اون بوی الکل اولش بقیه ش خوبه، نود و نه ممیز نود و نه درصد جرم ها رو می کشه میفرسته هوا، جرم هم نشدیم جریان پایدار حداکثر کاهش می یابد با افزایش بازه ی زمانی ترکیب شونده از پنج تا پانزده دقیقه نتایج ظرفیت های بدست آمده از روش های اول تا سوم در شکل شماره ی چهار مشخص است که جریان تخلیه ی صف محافظه کارانه ترین ظرفیت را از میان سه روش نشان می دهد، محافظه کارانه ترین انسان ها هم باید تمرین کنند حتی، تمرین کن، بیشتر بی تفاوت بودن و گفتن که به من چه، تمرین لازمه برای چنین آدمی شدن، تمرین لازمه برای هر گونه آدمی شدن، آدمی شدن، مومیایی بشویم در انتها گر آدمی بماند ز ما به جا، پدربزرگ همیشه می گفت این نیز بگذرد و خودش هم عاقبت گذشت پدربزرگ پسر عموی مادرم می شد کم نبودن کسایی که نتیجه و نبیره هاشونو ندیدن و گذشتن من هنوز نوه دار نشدم حس گذشتن دارم ولی مادر بزرگ من خوش شانس بود که نتیجه هاش دورش می چرخن شاید هم بد شانس، به چه در می خوره که ببینی داری می گذری و جاتو می گیرن به قول آقای اسمیت که تجربه ی جالبی بود پدرم جلوی چشم من جان باخت این دومین تجربه ی عجیب و جالب زندگیم بود، بعد از به دنیا اومدن بچه ام، یکی میاد و یکی میره، فکر می کنم همه ی ما برای این اومدیم به این دنیا که ازش بریم، مگه نه؟ تو بخند، لبخند بزن، چهره ت با خنده قشنگ تره، نوشته های بدون نقطه نوشته های بدون پاراگراف بدون شکست بدون بند بدون قید بدون سانسور بدون حوصله ی ویراستار بدون من و بدون تو نقطه

No comments: