Wednesday, March 31, 2010

Flash

امروز حسش عجیب بود
کجا ببینمت؟
ایستگاه مترو چیتگر بیرون در سمت پارک، میدون آزادی کنار همون دکه هه، زیر برج آزادی، فلکه صادقیه دم در گلدیس، میدون پونک بغل گلفروشی، جنت آباد تقاطع شاهین و همت، پارک وی به سمت چمران غرب، پارک ملت ورودی اصلی، دوباره پارک ملت ورودی اصلی، دوباره همون، ولی عصر سر نیایش بغل دکه روزنامه فروشی، تجریش بغل گلفروشی سمت دربند، تجریش ورودی امامزاده صالح، بغل بستنی فروشی میدون کاج، پارکینگ توچال، میدون صنعت سمت خوردین، پارک ساعی ورودی خانه کودک، ونک ایستگاه رسالت، سر گیشا زیر پل، تو گیشا سر کانال، سر امیرآباد، کارگر ایستگاه سعادت آباد، ورودی پارک لاله، سر شونزده آذر، تقاطع فلسطین و بولوار، میدون ولی عصر دم سینما قدس، ولی عصر روبرو سینما استقلال، ایستگاه مترو آزادی، هفت حوض مترو سرسبز، ایستگاه مترو علم و صنعت رسالت شرق، دپو شرق بغل همون دکه هه، چار راه کالج، سه راه جمهوری دم علائدین، مجیدیه سر شونرده متری، پارک دانشجو دور حوض، بوستان گفتگو آمفی تئاتر، درب ولی عصر پلی تکنیک، دم سینما سپیده، دم سینما بهمن، کافه سیاه سفید، کافه گودو، کافه هشت و نیم، کافه نادری ... هفت تیر ایستگاه آرژانتین، تو خودت بگو کجا؟
.
.
.
از این شهر دلم گرفت
دلم یه قرار خواست، همین
تهران بزرگ، تهران کثیف، تهران لعنتی دلم تنگ شد برات فقط برای امروز
شب خوبی داشته باشی

Wednesday, March 17, 2010

Bio4

Come on jump, jump over it, jump higher, see the flames and see the light.
Hear the river and feel the wind, see the mountain and understand the meadow, i know it's dark outside but the fire is getting us warm. Okay, after me seven times say it "get my paleness and give me strength", great, this is the last one, say it higher. this seventh fire is the biggest one, it's made of the dried tea bushes, it gives you the greatest taste of tonight...
years passing by... I was thinking of tonight and I didn't have any idea how it would be, it was far away, it was sweet and it was so dreamy yet I couldn't imagine what I'm thinking now.
year passed and I'm thinking of how great each new year was for me. only this time kept me bright, it kept me delighted for living the damn life, and now it's a ..never mind! we are typically so predictable! we are always the same and it would be the same too. hope my family and friends are having enough fun without me. may I join them very soon

Monday, March 8, 2010

All is Vanity

یکی ...چی؟ یکی مرده
کجایی چرا نمیای پس! مسخره نکن، خیلی هم فرماله، ای بابا ولش کن بعضی ها خوب جنبه شون بیشتر از این نمیشه اجازه بده زنده باشن و خوشحال
آره حالا می تونی برقصی، حالا همتون شاد باشین، همه تون خوشحال باشین... هیچ کس نمرده راحت باشین، الان می تونم بفهمم که چرا امروز تو اینطوری بودی، بی حس و مرده، چرا تنها، چرا من به این فکر نکردم، همتون شاد باشین که فقط بعضی ها می تونن به این فکر کنن که الان تو این لحظه یکی از خودشون مُرد. همین حالا
برقصین و پا بکوبین که لحظه سَمی نیست، که هیچ کس مسخره تون نمی کنه، که همه با هم دوستن و همه همدیگه رو دوست دارن و از حال هم با خبرن
امروز تو بی تفاوت بودی، تویی که ندیدم تنها باشی، امروز تو غصه داشتی تو تنها بودی و بی احساس، تو اینحا نبودی تو همون جایی بودی که دوست داشتی باشی و همراهیش کنی
لطفا مسخره نکنید. این خود زندگیست، لطفا سکوت را رعایت کنید فقط به مدت یک دقیقه و بعد از اون باز همتون شاد باشین. زندگی های مسخره مسخره ی مسخره برو تا بی نهایت
یکی مرده. یکی ... چی؟ یکی مُرده ولی تو باور نکن

توضیح عکس: عنوان تصویر که یه نقاشی از چارلز گیلبرت هست؛ عنوان این پست هم هست